آخرین شب انتظار
امشب حال و هوای من عجیب است حس شادی؛ بی قراری؛ بی تابی و انتظار همه و همه به هم آمیخته شده حس غریبی است، غیر قابل وصف... دل شادم از اینکه ساعت ها مانده تا در آغوشت بگیرم بی قرار برای مادر شدن"خدایا سپاس که شایسته ام دانستی" و در انتظار طلوع آفتاب می خواهم بدانی من با تو مادرم... با تو شکل گرفتم ماه به ماه؛هفته به هفته؛لحظه به لحظه به خاطر همه چیز از تو ممنونم به خاطر بودن و ماندنت به خاطر حس قگشنگی که برایم به ارمغان آوردی پسرم،آرام جانم ...من در سایه ی عشق تو آفتاب شدم کسی که با آفتاب همسایه شد به دنبال روشناییس...
نویسنده :
نسیم
22:42